دو سال و هفت ماهگى راستین عزیزم
دو سال و هفت ماهگیت مبارک گل عزیزم، ثمره عشق من و بابایی عاشقتم،
روز ٧ دی ماه رفتیم تهران کلینیک، برای چکاب پیش دکترت خانم دکتر یاسمین ابطحی، خانم دکتر از روند رشد گل پسرم راضی بود و گفتند نسبت به دفعه قبل بهتر شده ولی باز هم zink plus رو برای شما تجویز کردن. اونجا از یه ماشین توی مطب خانم دکتر خوشت اومده بود و همه اش میگفتی ماشین رو بده و...
تازگیها از بابایی خیلی تقلید میکنی و اینجا تا بابایی نشست روی مبل شما هم سریع تقلید کردی
تازگیها تا بهت میگیم بالای چشمت ابروست بغض میکنی و گاهی اوقات هم قهر میکنی، یه مواقعی هم میری توی آشپزخونه و همه کشوها رو یکبار بازو بسته میکنی، اینجا هم اولین قهرته به همراه مراحل بغض و آشتی دوباره
هوراااااااااااااااااااااا آشتی
این هم یکی از خوراکی های مورد علاقه شما و گازی که بهش زدی
این هم وقی خودت میخوای لباس بپوشی
یه بازی جدید که چند وقتیه یاد گرفتی
قربون اون چهره و خنده ی خوشگلت برم
شبها وقتی کنارت میخوابم تا خوابت ببره، انقدر مامانی رو میبوسی و ناز میکنی که من غرق در شادی و غرور میشم و فکر میکنم تو مامانی من هستی و من یه نی نی کوچولو...
اینجا هم تقریبا یکی از شخصیتهای تلویزیونی شدی.
محل مورد علاقه آقا راستین برای نشستن
یه بوس اسکیمویی با دختر خاله همای عزیز