دو سال و هفت ماهگی راستین (2)
یه روز اصرار کردی که یه صندلی جلوی ظرفشویی بذارم تا شما بتونی ماشینهاتو بشوری ، درحین کار تند و تند از من میپرسیدی مامان چیکار دارم میکنم و منظورت این بود که من ازت سوال کنم راستین چکار میکنی تا جواب بدی دارم ماشین میشورم
یه جمعه با بابایی رفتیم یه مرکز بازی و شما حسابی بازی کردی به سه تایی مون خیلی خوش گذشت
این هم یه بازی جدیده که خودت اختراع کردی و از من میخوای که پشت ماشینت رو بگیرم بالا و تو گاز بدی و غش غش بخندی
گاهی اوقات وقتی منتری تا بابایی از پله ها بیاد بالا یه کمی با چراغ هوشمند پاگرد شوخی میکنی و باز هم غش غش میخندی.
این هم یه ژست جدید که بغل ماشینت می گیری
گاهی اوقات سعی میکنی یه چیزی شبیه جاده برای ماشینهات بسازی
گاهی اوقات برای اونها برج میسازی
و گاهی اوقات هم اتفاقی یا به اختیار خودت اونها رو خراب میکنی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی