راستین و لاله های پارک کوروش
نازنینم این روزها خیلی سرم شلوغه و این عکسها برای 2 ماه پیشه فقط میگم ببخشید مامانی
اون روزها وقتی از جلوی پارک کوروش رد میشدم حسابی از لاله های پارک لذت می بردم و مترصد یه فرصت بودم که شما رو ببرم تا اون گلهای زیبا رو ببینی و تو هم لذت ببری. رفتیم ولی شما با هیچکدوم از گلها عکس ننداختی و من فقط به شکار لحظه ها مشغول بودم .
همه اش غر میزدی و دوچرخه ات رو میخواستی ولی چون این پارک یه کم شیب داره بابایی نمی خواست دوچرخه سواری کنی ولی بالاخره تسلیم شد و رفت که بیاردش و شما اینجا منتظر دوچرخه نشستی و دقیقا به دلیل همون شیب، توی همه عکسها بابایی یا من کنار دوچرخه رو گرفتیم .
نور آفتاب هم حسابی کلافه ات کرده بود، توی صورتت قشنگ مشخصه
آیا خدا چیزی زیباتر از گل آفریده
و در آخر هم آقا راستین ماهی قرمز عید رو به حوض بزرگ پارک سپرد تا کنار دوستهاش خوش باشه