راستینراستین، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

راستین عزیزترین پسر دنیا

سفرنامه ترکیه آقا راستین

1392/11/19 20:53
نویسنده : سارا
1,932 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم 

خیلی دوستت دارم، این جمله ورد زبونت شده و روزی 100 بار این جمله رو به من میگی و من بال درمیارم از اینهمه عشقی که به مامانی داری. من هم خیلی دوستت دارم گلم و برات حتی جونم رو میدم.

هفته ی اول مهر ماه من و شما و بابایی با هم رفتیم ترکیه تا چند روزی استراحت کنیم. خدا رو شکر خیلی هم بهمون خوش گذشت. شما عاشق تراموا شده بودی و چون ایران اتوبوس سوار نمیشی خیلی خوشحال بودی که داری تجربه اش میکنی جون تراموا هم تقربیا شبیه چندتا اتوبوسه که به هم وصل شده. 

 

وقتی سوار هواپیما شدیم شما یه آقای حسابی بودی وقتی تهران رو از بالا دیدی میگفتی مامان رفتیم گوج میلاد(برج میلاد)؟ مثل اینکه یاد برج میلاد افتاده بودی و اونهمه حظی که از دیدن تهران از اون بالا برده بودی، یکساعتی که گذشت حوصله ات سر رفت و ما رو کلافه و خسته کردی تا اینکه رسیدیم و شما توی فرودگاه روی شونه های من خوابت برد وقتی با ترانسفر رفتیم هتل همچنان خواب بودی تا خود صبح انگار خیلی خسته شده بودی. روز اول برنامه مون دیدن میدان سلطان احمد و بناهای تاریخی اطرافش بود. عکس زیر اولین عکس شما در میدان سلطان احمده.

این میدان خیلی بزرگه به بزرگی میدون نقش جهان اصفهان، وسط میدون یه خانم گندم میفروخت که ما برات خریدیم تا به کبوترها غذا بدی، موقع دونه دادن به کبوترها میگفتی مامان دارن غذا میخورن و این موضوع برات خیلی جالب بود.

 

این دو عکس هم دو تا از آثار باستانی ترکیه ست که توی میدون سلطان احمد بود.

راستین به دنبال ...

عزیزم توی چه فکری هستی؟

اینجا مسجد سلطان احمده و اون صف طویلی که پشت سر بابایی و راستین می بینید صف بازدید کنندگان مسجد بود که خیلی خیلی طولانی بود و مسجد هم بسیار زیبا که البته بنده از نمای خارجیش خیلی بیشتر خوشم اومد، واقعا زیبا بود.

اینجا هم مسجد ایاصوفیه ست که دقیقا روبروی مسجد سلطان احمد قرار گرفته و هر کدام در یک سر میدون سلطان احمد هستند.

توی عکس زیر نمایی از مسجد سلطان احمد دیده میشه که من خیلی دوستش داشتم

بعد از اینکه مسجد سلطان احمد رو دیدیم رفتیم توی صف بلیط ایاصوفیه ایستادیم که شما هم خیلی بی صبری میکردی که جلو بریم تا اینکه رفتی بغل بابایی و با کلی زحمت بابت سرگرم کردن شما نوبت ما شد و رفتیم داخل مسجد.

 

 ساختمون باشکوهی بود. قدمتش بیشتر از1400-1500 سال بود بیشتر از 1000 سال کلیسا بوده و 400 سال مسجد. نماهایی که نشان از زمان کلیسا بودن و مسجد بودن این بنا هستند به وضوح در کنار هم به چشم می خورند و منبر بزرگ این مسجد هم خیلی معروف است 

 

این هم بزرگترین لوستری بود که توی صحن مسجد آویزون بود.

پسندها (1)

نظرات (8)

پریسا نجفی
10 بهمن 92 16:57
سلام دوست عزیزم خوبی ؟ ازسایتت خیلی خوشم اومد به منم سربزن اومدم برای دوستای خوبم که مادری نمونه هستند وبلاگی زنانه درست کردم که باب کارشونه اگر دوست داشتی ما را هم قابل بدون . راستی منو توی سایت قشنگت لینک کن و بهم خبر بده تا منم تو را توی سایتم قرار بدم ببخش و ممنون
زرین
11 بهمن 92 13:16
"خیلی دوستت دارم، این جمله ورد زبونت شده و روزی 100 بار این جمله رو به من میگی و من بال درمیارم از اینهمه عشقی که به مامانی داری. من هم خیلی دوستت دارم گلم و برات حتی جونم رو میدم." خیلی خوشحالم که این همه عشق و محبتت، رابطه مستقیمی با پسرت برقرار کرده که روزی 100 بار میگه مامانی دوستت دارم. هیچ چیزی توی دنیا زیباتر و لذت بخش تراز عشق نیست و امیدوارم همیشه کانون گرم خونواده تون سرشار از عشق و محبت باشه. بی صبرانه منتظر عکسای خوشگلتون هستم. مرسی خواهر گلم. ما هم برای تو آرزوی بهترینها رو داریم هر وقت میخواد بگه خیلی دوستت دارم، دستهاشو دور گردنم حلقه میکنه و این جمله رو میگه. خاله زری خیلی دوستت داریم
مامان کیان کوچولو
13 بهمن 92 20:06
خوشحالم که خوش گذشته بهتووون .. . مرسی عزیزم شما لطف دارین
شادی
18 بهمن 92 15:43
همیشه به گردش و سفر...... چه عکسای قشنگی.... منتطر دیدن بقیه سفرنامه راستین می مونم. حتما، ولی طولانیه یه کم طول میکشه تا همه اش رو بنویسم
هما
18 بهمن 92 18:39
سسسسسسسلام چه عکسهای خوشگلیییییییییی. منم از اون عکس راستین که پشتش مسجد سلطان احمد هست خیلی خوشم اومد. بوس برای راستینی سلام گلم خیلی عکسهای خوشگل دیگه هم هست که بزودی میذارم
عمه منصوره
18 بهمن 92 22:37
سلام واقعا از عکسا لذت بردم انشا... همیشه خوش و خرم باشید و عاشق راستین جونمم که ماشا... هرروز به شیرین زبونیش اضافه میشه امیدوارم همیشه سالم و سلامت باشید. سلام مرسی عزیزم دیگه آقا راستینه و شیرین زبونیهاش تازگیها هر روز به بابایی میگه بابایی بیا جارو کنیم خونه مون خوشگل بشه
عمه منصوره
18 بهمن 92 22:41
وای وای وای الهی که من قربونش بشم که اینقدر اقا راستینم ماهه چه ادم برفیه خوشگلی چقدر نازه الهی که من دورت بگردم راستین جووووونم این آدم برفی خوشگل نتیجه ی دو روز تلاش راستین بود که همه اش پشت سرهم تکرار میکرد بریم آدم برفی درست کنیم