یازده ماهگی راستین
لطفا سایز موز رو با قد و هیکل راستین مقایسه کنید
تا شعر تاب تاب عباسی رو می خونم غش غش می خندی و سمت تاب میری. یکی از کارهای جالبی که انجام میدی اینه که صدای خنده رو تقلید میکنی و من رو به خنده میندازی و همینکه ساکت میشم دوباره تکرار میکنی تا دوباره بخندم و در ادامه خودت هم به خنده من می خندی .عاشق گوشی موبایلی و برای خودت آهنگ میذاری، خورن و جویدن کنترل تلویزیون یکی از علاقه مندیهاته و من مجبورم همه اش کنترل رو بشویم که خدای ناکرده شما بیمار نشی.
وقتی کتونی پات میکنم سعی میکنی چسب اونها رو باز کنی وقتی نمی تونی اونها رو گاز می گیری. خودت رو داخل ملحفه می پیچونی و تقریبا خودت رو سر کار میذاری و مدت زیادی با اون سرگرم میشی و مثل اینه که دنبال چیزی داخل ملحفه می گردی.. یکی از چیزهایی که آقا راستین خیلی دوست داره گیتار دایی منصور هست جالبه که خیلی آروم با تارهای گیتار رفتار میکنه و با دقت به دستهای دایی منصور و حرکات انگشتهاش نگاه میکنه و با انگشتهای ظریفش اون حرکات رو تقلید میکنه و دستهاش رو تند و تند روی تارها بازوبسته میکنه تا شاید صدای اون رو دربیاره.
نقاشی روی دیوار رو شروع کردی و این اولین نقاشی شماست. یادمه بابایی که عصر اومد خونه، با هیجان فیلمها و عکسهایی رو که از نقاشی کردنت گرفته بودم نشون دادم و کلی بالا و پایین پریدم.
دیگه تقریبا راه میری و با سرعت زیاد و قهقهه، دست به مبلها و دیوار می گیری و از دستم فرار میکنی و از این سر کاناپه به اون سر کاناپه میری.
این هم استقبال راستین از مامانه وقتی از اداره برمی گرده. اینجا که میرسم دلم انقدر برات تنگ شده که می خوام بگیرمت بغل و حسابی به سینه ام فشارت بدم و یه عالمه ببوسمت.