راستینراستین، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره

راستین عزیزترین پسر دنیا

سه سال و یک ماهگی تا سه سال و سه ماهگی راستین (3)

1392/8/20 15:34
نویسنده : سارا
1,449 بازدید
اشتراک گذاری

صبح زود از خواب بیدار شدیم و صبحونه خوردیم و کلوچه فومن خریدیم و از  فومن خداحافظی کردیم و سفرمون رو ادامه دادیم .

 

 

 

 

 

 

 

اول صبح حسابی شاد بودی و بازی های جالبی اختراع میکردی و غش غش می خندیدی یه جاهایی خطرناک هم میشد ولی انقدر شاد بودی که دلم نیومد ازت عکس نگیرم هرچند که حسابی هم مواظبت بودم ، وجودت برای من عزیزترین است دلبندم.

 

ولی بابایی از ترس اینکه اتفاقی بیفته اینجوری شده بودعصبانی

اینبار مسیرمون به سمت لاهیجان و رشت و آستارا بود. از کنار جنگلهای گیسوم که رد شدیم انگار دیگه خود خود بهشت رو میدیدم برای همین از جاده وارد جنگل گیسوم شدیم تمام درختها یک شکل و یک اندازه و به یک فاصله از هو روییده بودند اگه وارد جنگل میدید شک نکنید که گم میشدید بهرحال به سمت جاده حرکت کردیم اصلا باورتون نمیشه که یکدفعه از اون جنگل متراکم به یه ساحل زیبا میرسید این هم  عکسهایی که توی جنگل گیسوم از شما برداشتم.

انقدر این چترت رو دوست داشتی که به محض پیاده شدن میخواستیش.

به لاهیجان که رسیدیم هوا بسیار خوب و دلپذیر شده بود

بعد رفتیم بام لاهیجان که خیلی زیبا بود ولی شهربازیش تعطیل بود و شما خیلی غر زدی.

دیگه تقریبا داشتی شهربازی رو راه اندازی میکردی 

همه اش غر میزدی که چرا ماشینه راه نمیره منم  ناراحت

بعد به سمت آستارا رفتیم ولی از شما اونجا عکسی ندارم.

توی راه برگشت ساحل رامسر ، دیگه نمی تونستیم راستین رو کنترل کنیم و با وجود سرما بابایی اجازه داد که کمی آب تنی کنی ولی با سختگیری های من بالاخره با گریه و شیون آوردیمت داخل ماشین و خشکت کردیم و لباست رو پوشوندیم

هفته ی بعد از سفر شمال رفتیم کارتینگ که خیلی هم دوست داشتی و عاشقش شدی

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان نقطه
20 آبان 92 23:48
به به به واقعا جنگل گیسوم و ساحلش زیبا و تمیز هستن. دلم خیلی خواستتتت از عکسها معلومه حسابی به راستین جان خوش گذشته
سارا
پاسخ
بله عزیزم واقعا جای زیبا و بکریه، من هم باز دلم خواست
شادي
21 آبان 92 9:37
واي چه حالي مي كنه تو دريا. منم دلم دريا خواست
سارا
پاسخ
دریااااااااااااااااااااااا
شادي
21 آبان 92 9:39
اون عكساي كنار ماشينهاي شهر بازي هم خيلي قشنگه
سارا
پاسخ
حیف که تعطیل بود پسر گلم نتونست بازی کنه
زرين
21 آبان 92 11:36
الهي فداش. اون عكس هاي توي ماشين، چقدر صورتش پر از شادي و احساس خوشيه.
سارا
پاسخ
فقط این احساس زیبا که توی صورتش بود من رو مجاب کرد که توی اون شرایط ازش عکس بگیرم
زرين
21 آبان 92 11:41
خوبه پس يه شمالگردي حسابي كرديد
سارا
پاسخ
حسسسسسسسسسسسسسسسسسابی
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
30 آبان 92 3:51
چه جاهای زیبایی هر چند که ما خودمون اصلیتمون مال شماله و خیلی اونجا میریم و تمام این جاهایی که رفتی رو رفتیم اما بازم دلم خواست مخصوصا دریاااااا که هم من هم ایلیا عاشق دریای شمالیمخیلی خوشحالم که بهتون خوش گذشته
سارا
پاسخ
راستین هم واقعا عاشق دریاست وقتی دریا رو می بینه دیگه هیچکس نمیتونه جلوش رو برای رفتن به دریا بگیره وقتی شمالیم از صبح تا شب راستین میگه بریم دریا.امیدوارم شما هم همیشه شاد و خوشحال و به سفر باشید
هما
30 آبان 92 20:47
به به دریااااا به به جنگل و به به شمال همیشه خوش باشید
سارا
پاسخ
مرسی عزیز دلم تو هم همیشه شاد و سلامت باشی
زرين
9 دی 92 14:51
كجايييييييييييييييييييييييييييي؟ خوار عزیزم خیلی زود میایم